O.o چـــت روم انـــــجمــــن O.o
در فیلم گرگنما علاوه بر هیو جکمن که در نقش اصلی ظاهر شده است بازیگر و مدل ژاپنی تبار او را همراهی می کند. تائو اوکاموتو (Tao Okamoto) مدل ژاپنی است که در کنار هیو جکمن بازی چشمگیری در فیلم گرگنما داشته. عکس تائو...
دومین قسمت از فیلم «گرگنما» ادامه ماجراجویی های لوگان (با بازی هیو جکمن) را پس از فیلم «ریشه های مردان ایکس: گرگنما» روایت می کند. در این قسمت لوگان به ژاپن می رود تا با دوست قدیمی اش که کارخانه داری ثروتمند ولی در بستر مرگ است وداع کند. پس از مرگ پیرمرد ثروتمند لوگان از نوه او، ماریکو که هدف یک آدم ربایی است محافظت می کند.
در ادامه دوستان ماریکو به کمک او می آیند ولی پای شخصیتی جهش یافته به نام وایپر به داستان باز می شود. «گرگنما» که چهار سال پس از قسمت نخست به نمایش درآمده توسط جیز منگولد (سازنده فیلم های «روی خط حرکت کن» و «قطار ٣:١٠ به یوما») کارگردانی شده است.
در این فیلم علاوه بر هیو جکمن که در نقش اصلی ظاهر شده است بازیگری ژاپنی تبار او را همراهی می کند. «تائو اوکاموتو» (Tao Okamoto) نامی آشنا در دنیای مد ژاپن است و توانسته در این عرصه موقعیت خوبی به دست بیاورد. اما حالا او در دنیایی جدید ایفاگر نقش ماریکو یاشیدا در فیلم «گرگنما» شده است. او عشق زندگی لوگان به حساب می آید و همچنین کلید بخشی از ماجراجویی های ژاپنی لوگان است. او در گفت و گو با سایت امپایر درباره چگونگی نزدیک شدن اش به کاراکتر ماریکو و تفاوت های این شخصیت با داستان های مصور مربوط به آن توضیح می دهد...
کمی درباره کاراکترتان توضیح دهید.
من شخصیت «ماریکو» را بازی می کنم. او متعلق به ثروتمندترین خانواده در ژاپن است، ولی همیشه زندگی متفاوتی نسبت به دیگر کودکان داشته و همین مسئله او را از نظر روحی و جسمی قوی بار آورده است. ولی او زیاد به دیگران اطمینان ندارد و زمانی که لوگان را برای اولین بار می بیند از او خوشش نمی آید و اجازه نمی دهد به او نزدیک شود. اما نقطه اشتراکی بین آنها وجود دارد: هر دوی آنها زندگی نرمالی ندارند. و همین مسئله باعث می شود که شاید احساس کنند که می توانند یکدیگر را درک کنند.
آیا برای تحقیق درباره این نقش داستان های مصور بسیاری را مطالعه کردید؟
من فقط داستان های مصوری را خواندم که شخصیت ماریکو در آن حضور داشت اما زمانی که فیلم نامه را خواندم متوجه شدم این شخصیت بسیار متفاوت از داستان های مصور شده است، بنابراین بیشتر روی فیلم نامه تمرکز کردم که تا بفهمم چگونه شخصیت او خلق شده است. ما او را جذاب تر از داستان های اصلی اش خلق کردیم چون من فکر می کردم که در داستان های مصور او یک پرنسس است، مانند شخصی که به کمک دیگران نیاز دارد. حالا در فیلم او شخصیتی بسیار قوی دارد و مستقل شده است. جیمز منگولد (کارگردان) می گفت من می توانستم چیزهای بیشتری به او اضافه کنم که جذاب تر به نظر برسد. کتاب کمیک در سال ١٩٨٠ نوشته شده و فیلم در زمان حال ساخته شده، بنابراین فضا کمی متفاوت شده است. شخصیت او خیلی محافظه کار است که این همان چیزی است که از آن استفاده نکردم. من عکس های داستان های مصور را مرور و سعی کردم از آنها الهام بگیرم.
این اولین فیلم بزرگ شما است. رابطه میان مدلینگ و بازیگری را چگونه می بینید؟
صحبت کردن درباره نقش برای من تازگی داشت، چرا که مدل ها معمولا صحبت نمی کنند! اما نقاط اشتراکی هم وجود دارد. کارگردان به من می گفت که رابطه دوستانه ای با دوربین داشته باشم و من می توانستم تصور کنم بدون دیدن صفحه نمایش، چگونه به نظر می رسم. این چیزی است که از مدلینگ یاد گرفتم و قدرش را می دانم.
از بالا رفتن سطح کار و برداشت های سخت، عصبی نمی شدید؟
این اولین تجربه بازیگری من بود. هیچ آموزشی ندیده بودم. ولی من تمام سعی ام را می کردم که این کار برایم چالش برانگیز و مانند یک معامله بزرگ نباشد ولی عوامل این کار خیلی برخورد صمیمانه ای داشتند. احساس می کردم که در مدرسه هستم. هرروز چیزهای زیادی از همه عوامل فیلم یاد گرفتم.
برخی از صحنه های فیلم در ژاپن فیلمبرداری شده است. آیا یک دید جدید و یک ارزش جدید به این فضا و رابطه متقابلتان با عوامل فیلم، در شما به وجود آورد؟
بله. ما سرپرست ژاپنی نداشتیم، بنابراین سه نفر از عوامل فیلم که ژاپنی بودیم همیشه باید مراقب همه چیز می بودیم. مثلا یک چیزی از صحنه در جای درست اش نبود و ما درباره آن صحبت می کردیم. اما آنها به دقت به حرف های ما گوش می کردند و برای نظرمان ارزش قائل می شدند که آن را بیان کنیم. بنابراین ما مراقب یکدیگر بودیم.
کار کردن با جیمز منگولد چگونه بود؟
بیشتر زمان هایی که مدل بودم، احساس می کردم که فقط یک عروسک هستم. آنها راه رفتن ام را کنترل می کردند. در فیلم اغلب وقت ها می توانستم ایده هایم را مطرح کنم ولی مدل ها نمی توانند چنین کاری انجام بدهند. اما در سراسر زمان فیلم برداری اولین فیلم ام، جیمز منگولد از من می خواست تا ایده هایم درباره طرز فکر ماریکو و نوع بازی اش را بیان کنم. و من ارزش زیادی برای این مسئله قائل هستم. این کار روی هم رفته بسیار متفاوت از کار مدلینگ بود.
چه لحظه ای از این فیلم را دوست داشتید؟
صحنه ای هست که من اعتماد به نفس کامل درباره آن داشتم ولی جیمز ایده های متفاوتی در برداشت های مختلف به من می داد که در آخر توانستم با استفاده از آنها، صحنه را بازی کنم. زمانی که برداشت آن صحنه تمام شد او پیش من آمد و گفت: «من تقریبا گریه کردم! تو در این سفر واقعا رشد کردی...»
آیا برنامه های دیگری برای بازیگری دارید؟
من برای تعدادی پروژه تست داده ام و امیدوارم که قبول شوم.
در ادامه دوستان ماریکو به کمک او می آیند ولی پای شخصیتی جهش یافته به نام وایپر به داستان باز می شود. «گرگنما» که چهار سال پس از قسمت نخست به نمایش درآمده توسط جیز منگولد (سازنده فیلم های «روی خط حرکت کن» و «قطار ٣:١٠ به یوما») کارگردانی شده است.
من شخصیت «ماریکو» را بازی می کنم. او متعلق به ثروتمندترین خانواده در ژاپن است، ولی همیشه زندگی متفاوتی نسبت به دیگر کودکان داشته و همین مسئله او را از نظر روحی و جسمی قوی بار آورده است. ولی او زیاد به دیگران اطمینان ندارد و زمانی که لوگان را برای اولین بار می بیند از او خوشش نمی آید و اجازه نمی دهد به او نزدیک شود. اما نقطه اشتراکی بین آنها وجود دارد: هر دوی آنها زندگی نرمالی ندارند. و همین مسئله باعث می شود که شاید احساس کنند که می توانند یکدیگر را درک کنند.
من فقط داستان های مصوری را خواندم که شخصیت ماریکو در آن حضور داشت اما زمانی که فیلم نامه را خواندم متوجه شدم این شخصیت بسیار متفاوت از داستان های مصور شده است، بنابراین بیشتر روی فیلم نامه تمرکز کردم که تا بفهمم چگونه شخصیت او خلق شده است. ما او را جذاب تر از داستان های اصلی اش خلق کردیم چون من فکر می کردم که در داستان های مصور او یک پرنسس است، مانند شخصی که به کمک دیگران نیاز دارد. حالا در فیلم او شخصیتی بسیار قوی دارد و مستقل شده است. جیمز منگولد (کارگردان) می گفت من می توانستم چیزهای بیشتری به او اضافه کنم که جذاب تر به نظر برسد. کتاب کمیک در سال ١٩٨٠ نوشته شده و فیلم در زمان حال ساخته شده، بنابراین فضا کمی متفاوت شده است. شخصیت او خیلی محافظه کار است که این همان چیزی است که از آن استفاده نکردم. من عکس های داستان های مصور را مرور و سعی کردم از آنها الهام بگیرم.
این اولین فیلم بزرگ شما است. رابطه میان مدلینگ و بازیگری را چگونه می بینید؟
صحبت کردن درباره نقش برای من تازگی داشت، چرا که مدل ها معمولا صحبت نمی کنند! اما نقاط اشتراکی هم وجود دارد. کارگردان به من می گفت که رابطه دوستانه ای با دوربین داشته باشم و من می توانستم تصور کنم بدون دیدن صفحه نمایش، چگونه به نظر می رسم. این چیزی است که از مدلینگ یاد گرفتم و قدرش را می دانم.
از بالا رفتن سطح کار و برداشت های سخت، عصبی نمی شدید؟
این اولین تجربه بازیگری من بود. هیچ آموزشی ندیده بودم. ولی من تمام سعی ام را می کردم که این کار برایم چالش برانگیز و مانند یک معامله بزرگ نباشد ولی عوامل این کار خیلی برخورد صمیمانه ای داشتند. احساس می کردم که در مدرسه هستم. هرروز چیزهای زیادی از همه عوامل فیلم یاد گرفتم.
(هیو جکمن، تائو اوکاموتو به همراه جیمز منگولد)
برخی از صحنه های فیلم در ژاپن فیلمبرداری شده است. آیا یک دید جدید و یک ارزش جدید به این فضا و رابطه متقابلتان با عوامل فیلم، در شما به وجود آورد؟
بله. ما سرپرست ژاپنی نداشتیم، بنابراین سه نفر از عوامل فیلم که ژاپنی بودیم همیشه باید مراقب همه چیز می بودیم. مثلا یک چیزی از صحنه در جای درست اش نبود و ما درباره آن صحبت می کردیم. اما آنها به دقت به حرف های ما گوش می کردند و برای نظرمان ارزش قائل می شدند که آن را بیان کنیم. بنابراین ما مراقب یکدیگر بودیم.
بیشتر زمان هایی که مدل بودم، احساس می کردم که فقط یک عروسک هستم. آنها راه رفتن ام را کنترل می کردند. در فیلم اغلب وقت ها می توانستم ایده هایم را مطرح کنم ولی مدل ها نمی توانند چنین کاری انجام بدهند. اما در سراسر زمان فیلم برداری اولین فیلم ام، جیمز منگولد از من می خواست تا ایده هایم درباره طرز فکر ماریکو و نوع بازی اش را بیان کنم. و من ارزش زیادی برای این مسئله قائل هستم. این کار روی هم رفته بسیار متفاوت از کار مدلینگ بود.
چه لحظه ای از این فیلم را دوست داشتید؟
صحنه ای هست که من اعتماد به نفس کامل درباره آن داشتم ولی جیمز ایده های متفاوتی در برداشت های مختلف به من می داد که در آخر توانستم با استفاده از آنها، صحنه را بازی کنم. زمانی که برداشت آن صحنه تمام شد او پیش من آمد و گفت: «من تقریبا گریه کردم! تو در این سفر واقعا رشد کردی...»
آیا برنامه های دیگری برای بازیگری دارید؟
من برای تعدادی پروژه تست داده ام و امیدوارم که قبول شوم.
متن آهنگ آمین از یاس بهمراه آمین